جای پای قطــره ها

بهار رویاهایمان

دلنوشته های دو تنها

جای پای قطــره ها

مانند حوزی بزرگ، ساکت و آرام بر کف حیاط جانم خوابیده بودم،

ناگهان قطره ها، پی در پی و بی امان بر پیکر خیسم رگبار ترانه را سر دادند...

تا به خودم آمدم، دیدم که قطره ها پای گریز را نعل کرده اند،

آری... حتی قطره هم تاب ماندن بر دلــم را، ندارد و

و از لبه ی لیز، میــریـزد...

این است سرنوشت حوزی که از بغض پـــُر بوده...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 7 دی 1393برچسب:, ] [ 9:1 بعد از ظهر ] [ H&f ] [ ]