میشود، چه بخواهیم و چه ... !

بهار رویاهایمان

دلنوشته های دو تنها

میشود، چه بخواهیم و چه ... !

دیدم داری شاعر میشوی

حرف نیاز میزنیو صبوری میکنی

گفتم مرد، آخر حواست کجاست؟

او میخواهد

اما در گیر پیچ و خم حرف و رسم مردمانش شده

با خودم گفتم آدرسی سر راست بدهم شاید که تو توان رفتن تا آخر این کوچه را داشته باشی

و شاید دست مرا هم بگیری

نشانی: دست خداست

همان دستی هر روز که مرا به آن میسپاریش

به همان خیسی و سرخی بی سابقه ی چشمانت قسم

که اگر بخواهی میشود

آخر

میشود که دریا شکافته شود

میشود که زلیخاه جوان شود

میشود که چوبی به مار بدل گردد

میشود که خون علی اصغر در کربلا به آسمان برود وباز نگردد

میشود که علی در گهواره حدیث و عیسی در قنداقه لب به سخن باز گشاید

میشود که شتری از قلب کوهی سنگی بیرون بیاید

میشود که

میشود که اینها بشود و او خدایمان باشد و

واین خواسته برآورده نشود

براستی بدست او همه چیز میشود

کافیست ایمان داشته باشیم

میخواهم مرا به لبخندی میهمان کنی و در دلت بگویی رازی هستم به رضای خدا....هر چه او بخواهد! من که هستم ...تو چی؟

او نمیخواست، این کلام من هم به گوش تو نمیرسید... والاااااااااااااااا به مولااااااااااااااااا



نظرات شما عزیزان:

farnaz
ساعت13:47---18 آبان 1393

hoseinnn...inruza man y juri shdam na?...y harfaii mzanam azam narahat mishi ama....
mkham azat k ykam mano darkkonio khudetu bzari jaman...bgo bayad chkar knam?....


حسین: نمیخات خودتو بد کنی عزیز دلم ... یه کار میگم بکن ... منو خودتو و همچنین رابطه بینمون رو بسپار دست خدا و آینده ای که خود خدا برامون رقم میزنه ... ببینیم چی پیش میاد ... موافقی؟


پاسخ:b sharti faghat daste khuda bsparama..na daste bazia!....CHAshM!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 17 آبان 1393برچسب:, ] [ 1:59 بعد از ظهر ] [ H&f ] [ ]